من اومدم و به دوست دخترم زنگ زدم اما اون فقط به من دمنوش داد
پیستامبر| 33 چند روز قبل
بسیاری از دختران رویای شلخته شدن و آلت مردانه در خیابان را دارند. بنابراین آنها ماهرانه دهان خود را می گیرند یا شکاف های خود را آشکار می کنند. اینجا و این زیباروها حتی لزومی به درآوردن لباس ندارند - وظیفه اصلی آنها پایین کشیدن آنها و فرستادن آنها به خیابان است. شاید یکی از آنها مدل یا ستاره سینما شود، اما باید برای این شغل بجنگند. و سپس سیاهپوستان هستند، و آنها به صورت دایره ای به اطراف خواهند رفت. برخی از آنها به اندازه کافی خوش شانس خواهند بود که در شرایط راحت و برای پول خوب مکیده شوند.
رب| 44 چند روز قبل
برای گربه لعنتی
سرنوشت| 6 چند روز قبل
آن پیسترون چیست؟))) لول)
بعدی54| 58 چند روز قبل
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
♪ او درد نمی کند ♪
♪ که می خواهد لعنت کند ♪
من اومدم و به دوست دخترم زنگ زدم اما اون فقط به من دمنوش داد
بسیاری از دختران رویای شلخته شدن و آلت مردانه در خیابان را دارند. بنابراین آنها ماهرانه دهان خود را می گیرند یا شکاف های خود را آشکار می کنند. اینجا و این زیباروها حتی لزومی به درآوردن لباس ندارند - وظیفه اصلی آنها پایین کشیدن آنها و فرستادن آنها به خیابان است. شاید یکی از آنها مدل یا ستاره سینما شود، اما باید برای این شغل بجنگند. و سپس سیاهپوستان هستند، و آنها به صورت دایره ای به اطراف خواهند رفت. برخی از آنها به اندازه کافی خوش شانس خواهند بود که در شرایط راحت و برای پول خوب مکیده شوند.
برای گربه لعنتی
آن پیسترون چیست؟))) لول)
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
اون کیه ؟
سرد! همینطور بود.
من او را به طور دیگری لعنت می کردم.